آمار مطالب

کل مطالب : 56
کل نظرات : 8

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز :
باردید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید سال :
بازدید کلی :

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان زندگی.روانشناسی و آدرس zendegi9002.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 56
تعداد نظرات : 8
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : zendegi
تاریخ : دو شنبه 20 مهر 1394
نظرات

خندیدن، خوب است


   قهقهه، عالی است


گریستن، آدم را آرام می کند


اما…


لعنت بر بغض!

تعداد بازدید از این مطلب: 428
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : zendegi
تاریخ : دو شنبه 20 مهر 1394
نظرات

 

دلم کسی را میخواهد............

کسی ک از جنس خودم باشد.

دلش شیشه ای..........

گونه هایش بارانی......

دستانش کمی سرد...

نگاهش ستاره باران باشد...............

دلم یک ساده دل میخواهد................
 
تعداد بازدید از این مطلب: 376
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : zendegi
تاریخ : شنبه 30 خرداد 1394
نظرات

سلام دوستان گلم میخام بازم نوشتن شروع کنم

تعداد بازدید از این مطلب: 575
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : zendegi
تاریخ : دو شنبه 13 بهمن 1393
نظرات
 
 
 
با همه‌ی بی سر و سامانی‌ام
باز به دنبال پریشانی‌ام
طاقت فرسودگی‌ام هیچ نیست
در پی ویران شدنی آنی‌ام
آمده‌ام بلکه نگاهم کنی
عاشق آن لحظه‌ی طوفانی‌ام
دلخوش گرمای کسی نیستم
آمده‌ام تا تو بسوزانی‌ام
آمده‌ام با عطش سال‌ها
تا تو کمی عشق بنوشانی‌ام
ماهی برگشته ز دریا شدم
تا تو بگیری و بمیرانی‌ام
خوب‌ترین حادثه می‌دانمت
خوب‌ترین حادثه می‌دانی‌ام؟
حرف بزن ابر مرا باز کن
دیر زمانی است که بارانی‌ام
حرف بزن، حرف بزن، سال‌هاست
تشنه‌ی یک صحبت طولانی‌ام
ها به کجا میکشی‌ام خوب من؟
ها نکشانی به پشیمانی‌ام!
تعداد بازدید از این مطلب: 847
موضوعات مرتبط: 1-شعر عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : zendegi
تاریخ : یک شنبه 12 بهمن 1393
نظرات

 ببار بارون که من تنها ترین تنهای این دنیام

ببار بارون که پاک شه غصه از روزام
ببار بارون که من خسته ترین خسته ی این دنیام
ببار بارون  تا در شه خستگی از پام
ببار بارون که من شیدا ترین شیدای این دنیام
ببار بارون تا مجنون کم بیاره از دردام
ببار بارون که من عاشق ترین عاشق این دنیام
ببار بارون،چیو کم داری جز اشکام؟
تعداد بازدید از این مطلب: 839
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : zendegi
تاریخ : دو شنبه 6 بهمن 1393
نظرات

خدایا سرده این پایین

از اون بالا تماشا کن

اگه میشه فقط گاهی

 بیا دست منو ها کن

ببین دستامو میلرزه

دیگه حتی همه دنیا

 به این دوری نمی ارزه

بگو گاهی که دلتنگم

از اون بالا تو میبینی

بگو گاهی که غمگینم

تو هم دلتنگ و غمگینی

کسی اینجا نمیبینه

که دنیا زیر چشماته

یه عمره یادمون رفته

زمین دار مکافاته

خدایا وقت برگشتن

 یه کم با من مدارا کن

شنیدم گرمه آغوشت

اگه میشه منم جا کن

خدایا سرده این پایین

تعداد بازدید از این مطلب: 619
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : zendegi
تاریخ : جمعه 3 بهمن 1393
نظرات

از عاشقی نشانه بیاور برای من
من عاشقم، بهانه بیاور  برای من 
من قانعم، کبوتر پرواز نیستم
یک دام، آب و دانه بیاور برای من
یک زنجره شبانه برایت می‌آورم
یک حنجره ترانه بیاور برای من
یک ذره مهربان شو و با مهربانی‌ات
خورشید را به خانه بیاور برای من
از های و هوی صلح بزرگان دلم گرفت  
یک قهر کودکانه بیاور برای من
تعداد بازدید از این مطلب: 780
موضوعات مرتبط: 2-شعر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : zendegi
تاریخ : شنبه 27 دی 1393
نظرات
این روزا عادت همه رفتن ودل شکستنه
 
درد تموم عاشقا پای کسی نشستنه
 
این روزا مشق بچه ها یه صفحه آشفتگیه
 
گردای رو آینه ها فقط غم زندگیه
 
این روزا درد عاشقا فقط غم ندیدنه
 
مشکل بی ستاره ها یه کم ستاره چیدنه
 
این روزا کار گلدونا از شبنمی تر شدنه
 
آرزوی شقایقا یه شب کبوتر شدنه
 
این روزا آسمونمون پر از شکسته بالیه
 
جای نگاه عاشقت باز توی خونه خالیه
 

این روزا

تعداد بازدید از این مطلب: 680
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : zendegi
تاریخ : جمعه 26 دی 1393
نظرات

جدایی درد بی درمان عشق است
جدایی حرف بی پایان عشق است
جدایی قصه های تلخ دارد
جدایی ناله های سخت دارد
جدایی شاه بی پایان عشق است
جدایی راز بی پایان عشق است
جدایی گریه وفریاد دارد
جدایی مرگ دارد درد دارد
خدایا دور کن درد جدایی
که بی زارم دگر از اشنایی

تعداد بازدید از این مطلب: 624
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : zendegi
تاریخ : سه شنبه 23 دی 1393
نظرات

از فکر من بگذر خیالت تخت باشد
من می تواند بی تو هم خوشبخت باشد
این من که با هر ضربه ای از پا در آمد
تصمیم دارد بعد زا این سرسخت باشد
تصمیم دارد با خودش ،با کم بسازد
تصمیم دارد هم بسوزد ،هم بسازد

خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد
نخواست او به من خسته بی گمان برسد
شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد
چه میکنی اگر او راکه خواستی یک عمر
به راحتی کسی از راه ناگهان برسد
رها کند برود از دلت جدا باشد
به آنکه دوست ترش داشته به آن برسد
رها کنی بروند تا دوتا پرنده شوند
خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد
گلایه ای نکنی ، بغض خویش را بخوری
که هق هق تو مبادا به گوششان برسد
خدا کند که نه…!!نفرین نمیکنم که مباد
به او که عاشق او بوده ام زیان برسد
خدا کند که فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط زمان آن برسد

تعداد بازدید از این مطلب: 575
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : zendegi
تاریخ : دو شنبه 22 دی 1393
نظرات

سلام ای چشم بارانی ! پناهم می دهی امشب ؟
سوالم را که می دانی ! پناهم می دهی امشب ؟

منم آن آشنای سالیان گریه و لبخند
و امشب رو به ویرانی ، پناهم می دهی امشب ؟

میان آب و گل رقصان ، میان خار و گل خندان
در آن آغوش نورانی ، پناهم می دهی امشب ؟

دل و دین در کف یغما و من تنها و من تنها…
در این هنگام رو حانی ، پناهم می دهی امشب ؟

به ظلمت رهسپار نور و از میراث هستی دور
در آن اسرار پنهانی ، پناهم می دهی امشب ؟

رها از همت بودن ، رها از بال و پر سودن
رها از حد انسانی ، پناهم می دهی امشب ؟

نگاهت آشنا با دل ، کلامت گرمی محفل
تو از چشمم چه می خوانی ؟ پناهم می دهی امشب ؟
تعداد بازدید از این مطلب: 884
موضوعات مرتبط: 2-شعر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : zendegi
تاریخ : یک شنبه 21 دی 1393
نظرات

کارهایی هست که دیگران هم می توانند انجام دهند،
آن را انجام نده.
حرفهایی هست که دیگران هم می توانند بزنند،
آن را بیان نکن.
و چیزهایی هست که دیگران هم می توانند بنویسند،

آن را ننویس!

کاری را بکن که فقط تو می توانی انجامش بدهی.

"آندره ژید"

تعداد بازدید از این مطلب: 795
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : zendegi
تاریخ : شنبه 20 دی 1393
نظرات

 

نمی دونی تو این روزا چقدر از زندگی سیرم

دارم می میرم از اینکه تو رفتی و نمی میرم

 

نمی دونی تو این روزا چقدر یاد تو می افتم

ته دنیام نزدیکه نگاه کن کی بهت گفتم

 

کجا باید برم بی تو، تویی که قدّ ِ دنیامی

که هر جایی رو می بینم نبینم پیش چشمامی

 

برم هر جای این دنیا شبم با بغض دمسازه

آخه هر جا یه چیزی هست منُ یاد تو بندازه

 

نمی دونم تو این برزخ کی از این درد می میرم

نمی دونم چرا یک شب فراموشی نمی گیرم

 

منُ اینجا بکُش وقتی قراره تازه رویا شی

اگه تا آخر دنیا قراره تو دلم باشی....

نمی دونی تو این روزا چقدر از زندگی سیرم

دارم می میرم از اینکه تو رفتی و نمی میرم

 

نمی دونی تو این روزا چقدر یاد تو می افتم

ته دنیام نزدیکه نگاه کن کی بهت گفتم

 

کجا باید برم بی تو، تویی که قدّ ِ دنیامی

که هر جایی رو می بینم نبینم پیش چشمامی

 

برم هر جای این دنیا شبم با بغض دمسازه

آخه هر جا یه چیزی هست منُ یاد تو بندازه

 

نمی دونم تو این برزخ کی از این درد می میرم

نمی دونم چرا یک شب فراموشی نمی گیرم

 

منُ اینجا بکُش وقتی قراره تازه رویا شی

اگه تا آخر دنیا قراره تو دلم باشی....

 

 

تعداد بازدید از این مطلب: 833
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : zendegi
تاریخ : جمعه 20 دی 1393
نظرات

امّید ِ مَحالم .. عشق ِ دل انگیزم
جز یادِ تو در خاطرم نیآمیزم
عطر ِ نفست در مشام ِ من جاریست
گرمای تنت را هنوز، لبریزم …
تقدیر اگر از دیده ات مرا رانده
من مِهر ِِ دلت را به قلبم آویزم
در آتش ِ عشقـَت چنان فرو رفتم
کز هرچه ندارد تبِ تو بُگریزم
شبها به خیال ِ  تو میروم در خواب
تا صبح، به هوای عشق ِ تو برخیزم
امشب که بیایی دوباره در خوابم
در جام ِ نگاهـَت شـَراره میریزم
این شعر ِ من اکنون از تو چه سوزان است !
این شعر ِ خیال ِ  وسوَسه انگیزم …


تعداد بازدید از این مطلب: 817
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : zendegi
تاریخ : جمعه 19 دی 1393
نظرات

 تازه میفهمم که آری، عاشقـَت هستم   
تازه حالا که حضورت رفته از دستم 
 باز امشب با خیالت همنشینم من
  با خیالت مِی نخورده واله وُ مستم 
 روزگار کز تو جدایم کرده باکی نیست
  منکه پیمان دلت را با دلم بستم 
 گرنبوده عشق ِ تو سَهم ِ من از دنیا
پس چرا من کوزه ی عشق ِ تو بشکستم ؟
 آنچنان در وصفِ عشق ِ تو غزل گفتم
کز حصار ِ خلوتِ تنهائیَم رستم 
 عطر ِ تو اینک درون ِ شعر ِ من جاری ست
  من اکنون به آغوش ِ تو پیوستم …


تعداد بازدید از این مطلب: 548
موضوعات مرتبط: 1-شعر عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : zendegi
تاریخ : پنج شنبه 18 دی 1393
نظرات

 کلبه کوچک قلبم تا ابد خانه ی توست

 اشک من هرشب درخلوت  خویش بهانه ی توست

 دل من کنارجمع گرچه که بی احساس است

 ولی تا تودردل هستی خارودیوانه ی توست

 ما نمی دانیم که فردا چیست درتقدیرمان

 ولی امروزپناهگاه سرم شانه ی توست

 فکرمن شاید هزاران خانه پرواز کند

 کلبه ی قلبم ولی خانه وکاشانه ی توست....

تعداد بازدید از این مطلب: 759
موضوعات مرتبط: 1-شعر عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : zendegi
تاریخ : چهار شنبه 17 دی 1393
نظرات
درختان می گویند بهار
پرندگان می گویند ، لانه
سنگ ها می گویند صبر
و خاک ها می گویند مصاحب
و انسان ها می گویند «خوشبختی»
امّا همه ی ما در یک چیز شبیهیم ،
در طلب نور !
ما نه درختیم
و نه خاک .
پس خوشبختی را با علم به همه ی ضعف هامان در تشخیص ،
باید در حریم خودمان جستجو کنیم …
حسین پناهی
تعداد بازدید از این مطلب: 815
موضوعات مرتبط: + جمله , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : zendegi
تاریخ : سه شنبه 16 دی 1393
نظرات
برگرد 
برگرد بی تو بغض فضا وا نمی شود
یک شاخه یاس عاطفه پیدا نمی شود
در صفحه دلم تو نوشتی صبور باش
قلبم غبار دارد و معنا نمی شود
بی تو شکست و پنجره رو به آسمان
غم در حریم آبی دل جا نمی شود
دریای تو پناه نگاه شکسته است
هر دل که مثل قلب تو دریا نمی شود
می خواستم بچینم از آن سوی دل گلی
اما بدون تو که گلی وا نمیشود
دردیست انتظار که درمان آن تویی
این درد تلخ بی تو مداوا نمی شود
زیباترین گلی که پسندیده ام تویی
گل مثل چشمهای تو زیبا نمی شود
بی تو شکسته شد غزل آشناییم 
شبنم گل نگاه مرا باز شسته است
دل در کنار یاد تو تنها نمی شود
گلدان یاس بی تو شکست و غریب شد
گلدان بدون عشق شکوفا نمی شود
باران کویر روح مرا می برد به اوج
اما دلم بدون تو شیدا نمی شود
رفتی و بی تو نام شکفتن غریب شد
دیگر طلوع مهر هویدا نمی شود
 رویای من همیشه به یاد تو سبز بود
رفتی و حرفی از غم رویا نمی شود
رفتی و دل میان گلستان غریب ماند
دیگر بهار محو تماشا نمی شود
یک قاصدک کنار من آمد کمی نشست
گفتم که صبح این شب یلدا نمی شود
دل های منتظر همه تقدیم چشم تو
امروز بی حضور تو فردا نمی شود

مریم حیدر زاده

تعداد بازدید از این مطلب: 545
موضوعات مرتبط: 1-شعر عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : zendegi
تاریخ : سه شنبه 16 دی 1398
نظرات

تعداد بازدید از این مطلب: 817
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : zendegi
تاریخ : سه شنبه 16 دی 1393
نظرات

چه احساس قشنگیه، همین که هردو اینجاییم

همین که هردو دلتنگیم، یه وقتایی که تنهاییم

 

چه روزایی که پرپر شد میون "آرزو ، ای کاش"

یه دنیا مال من می شد بگی امروزو با من باش...

 

از اون وقتی که اینجایی چقد این خونه دلبازه

نمی دونی تو قلب من چه حسی با تو می سازه

 

نمی دونم چرا وقتی تو هستی حال من خوبه

شروع سال من بودی، چقد امسال من خوبه

 

تموم آرزوی من همین احساس دلبنده

دلم دلبستگی هامو به احساس تو می بنده

 

من این آرامش خوبو از احساس تو می دونم

همیشه قدّ این خوبی به احساس تو مدیونم

(مالک یوسفی)

تعداد بازدید از این مطلب: 535
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : zendegi
تاریخ : سه شنبه 16 دی 1393
نظرات

پِیِ چیزی تازه، توی دنیا نیستم

تو همهِ دنیامی، پای تو وامیستم

 

زندگی تکراره، مثه دوست داشتن تو

چه شب در به دری، چه شب داشتن تو

 

بی تو حتی گاهی، از خودم هم سیرم

بی تو بازم هستم، زود از دست میرم

 

مثه تنهایی من، تو همش اینجایی

دوری از ما اما، فِک کنم از مایی!

 

کاش می دونستم، تو به چی دلبستی

تو چجوری هستی، که نباشی هستی...؟

 

تعداد بازدید از این مطلب: 388
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : zendegi
تاریخ : شنبه 13 دی 1393
نظرات
 
یارو از ماشین پیدا شد در رو برای زنش باز کرد!
زنش گفت : فدات شم بعضی از کارات خیلی رمانتیکه ^ـ^
یارو گفت :
زر نزن بیا پائین در فقط از بیرون باز میشه

*****************************************

 
من تعجب میکنم،چرا قضیه ای که با دعواحل میشه
اینقدر در موردش حرفمیزنن ؟

***************************************

 
پسرخالم معدلش شده ۱۹/۴۲ ،سه روزه رفته تو اتاق از ناراحتی درو رو خودش بسته
من همسن این بودم ۱۲ میشدم تا خونه با کیف روپایی میزدم

*************************************

 
اونقدري كه من بالش زير سرمو تا صبح ميچرخونم, اگه به جاش توربين بود ميتونستم برق كل روستاها رو بدم

***************************************************

زنه یه سیم کارت میخره می خواسته شوهرشو سورپرایز کنه...
از تو اشپز خونه به شوهرش اس ام اس میده:
سلام عزیزم خوبی؟
شوهرش جواب میده:
سلام گلم خودم بهت زنگ میزنم. الان انتر خانم تو آشپزخونس.

***************************************************************

 
گوگل: من صاحب همه چیم
ویکی پدیا : من همه چیو میدونم
فیس بوک : من همه رو میشناسم
اینترنت : من نباشم، شماها هیچی نیستید
.
.
برق : زر اضافه نزنید
تعداد بازدید از این مطلب: 372
موضوعات مرتبط: 1-جک , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : zendegi
تاریخ : چهار شنبه 10 دی 1393
نظرات
گفتم که بي قرار تو باشم ولي نشد
تنها در انتظار تو باشم ولي نشد
گفتم به دل که جلب رضايت کند نکرد
گفتم که جان نثار تو باشم ولي نشد
گفتم ميان جذر و مد اشک و آه شب
در گردش مدار تو باشم ولي نشد
گفتم که مي رسي تو و من هم دعا کنم
در دولت تو يار تو باشم ولي نشد
گفتم که تا اجل نرسيده ست لحظه اي
در خيمه ات کنار تو باشم ولي نشد
گفتم که خاک پاي تو را تاج سر کنم
چون خاک رهگذر تو باشم ولي نشد
گفتم به قدر آه دل دلشکستگان
در عهد و روزگار تو باشم ولي نشد
گفتم دعا کنم که بيايي ببينمت
مانند مهزيار تو باشم ولي نشد
تعداد بازدید از این مطلب: 415
موضوعات مرتبط: 2-شعر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : zendegi
تاریخ : چهار شنبه 10 دی 1393
نظرات
می و میخانه را از ما گرفتند
ز کف پیمانه را از ما گرفتند
شدیم عاقل که دنیا دوست گشتیم
دل دیوانه را از ما گرفتند
چو ما را از شهادت دور کردند
کلید خانه را از ما گرفتند
دگر آرامشی در قلب ما نیست
که زلف و شانه را از ما گرفتند
بپرسید از شهیدانی که رفتند
چه شد میخانه را از ما گرفتند
خدا داند که ما دیر آمدیم و
گل ریحانه را از ما گرفتند
ز هجران نیستیم آزرده زیرا
غم جانانه را از ما گرفتند
تعداد بازدید از این مطلب: 399
موضوعات مرتبط: 2-شعر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : zendegi
تاریخ : چهار شنبه 10 دی 1393
نظرات
به شوق صبح و سحر، شام تار هم خوب است
برای گریه شدن آبشار هم خوب است
تمام هفته خطا و غروب جمعه دعا
 کمی خجالت از این انتظار هم خوب است
اگر چه لایق وصل تو نیستیم آقا
 ولی کشیدن ناز نگار هم خوب است
گمان کنم که نمی بینمت، بگو غلط است
 امید دادن این بی قرار هم خوب است
کسی به فکر شما نیست، همه خوبند
 ملال نیست دگر، کار و بار هم خوب است
مرا ببند که من جای دیگری نروم
 برای عبد فراری حصار هم خوب است
هوای شهر بد و گریه سخت و حال بد است
کمی هوا وسط این غبار هم خوب است
اگر نشد برسم من به پابوسی تو
 برای این دل من وصف یار هم خوب است
برای اینکه به دست آورم دلت را من
 قسم به فاطمه داغدار هم خوب است
مرا ببخش به دردت نخورد نوکریم
 که بخشش دل این شرمسار هم خوب است
اگر که پای رکابت نشد شهید شوم
 برای کشتن ما زلف یار هم خوب است
اگر اجل به وصالت مرا مجال نداد
 امید آمدنت بر مزار هم خوب است
 
تعداد بازدید از این مطلب: 413
موضوعات مرتبط: 2-شعر , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : zendegi
تاریخ : سه شنبه 9 دی 1393
نظرات
ماهه من غصه نخور زندگی جذر و مد داره


دنیامون یه عالمه آدمه خوب و بد داره 


ماهه من غصه نخور همه که دشمن نمیشن 


همه که پر ترک مثل تو و من نمیشن 


ماهه من غصه نخور مثل ماها فراوونه 


خیلی کم پیدا میشه کسی رو حرفش بمونه 


ماهه من غصه نخور گریه پناه آدماس 


ماهه من غصه نخور زندگی بی غم نمیشه 


اونی که غصه نداشته باشه آدم نمیشه 


ماهه من غصه نخور خیلیها تنهان مثل تو 


خیلیها با زخمای زندگی اشنان مثل تو 


ماهه من غصه نخور زندگی خوب داره واسش 


خدا رو چه دیدی شاید فردامون باشه بهشت 


ماهه من غصه نخور زندگی بی غم نمیشه 


اونی که غصه نداشته باشه آدم نمیشه

تعداد بازدید از این مطلب: 483
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : zendegi
تاریخ : پنج شنبه 4 دی 1393
نظرات
گفته بودی که چرا محو تماشای منی
 
 
وآنچنان مات که یکدم مژه بر هم نزنی
 
 
مژه بر هم نزنم تا که زدستم نرود
 
 
ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی
تعداد بازدید از این مطلب: 436
موضوعات مرتبط: 1-شعر عاشقانه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

سلام عزیزان-ممنون از بازدید شما .خواهشا برای ارتقا وبلاگ نظر یادتون نره


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود